دو سال و دو ماه
عشق چیز عجیبی نیست حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنی : مامان و من میگویم : جان مامان ... و به همین مقدسیست سلام گل پسر عزیزم سانیارم، دو سال و دو ماهه که خدای مهربون، تو فرشته نازنین رو به ما هدیه داده. دو سال و دو ماهه که من مادرم ... خدایا شکرت ... عزیزکم، این روزا واقعا شیرین شدی ، انقدر که دیگه نمیدونم چه جوری بنویسم. لحظه لحظه زندگیت برامون خاطره نابه و قابل وصف نیست. ... هر روز میگذرد و روزی نو در راه است. پس چرا غصه بخوریم؟ چرا با غم لحظه ای را سر کنیم ؟ مگر نه اینکه هیچ لحظه ای تاب ماندن در زمان را ندارد؟ شاد باش که این ثانیه ...
نویسنده :
مامان سارا
16:07